پیشگفتار مترجم

تقدیم به دختران سرزمینم

قهرمان‌هایی زخم خورده ...

آنهایی که می‌بینند و نمی‌دانند

«چرا؟!»

...

تقدیم به فرشتگان سرزمینم

آنهایی که قلب خود را خالصانه؛

در معرض زخم های جان فرسای عشق نهادند!

پیشگفتار نویسنده

     وقتی اولین کتابم – حرف های یک دیوانه – رو نوشتم، هیچوقت نتونستم احساس کنم این کتاب به یه کار تموم شده است و نوشتنش به پایان رسیده. می‌خواستم بیشتر اضافه کنم بهش، بیشتر بگم، خیلی حرف‌ها موند که به چاپ نرسید. تا اینکه دوستام گفتن چرا یه کتاب دیگه ننویسی؟

     انگاری خیلی حرفا تو ذهنمه و کلی شعر و شاعری که مدام دارم می‌نویسم اما احساس می‌کنم هیچوقت نمیشه تو قالب یک کتاب تمومش کرد. من الآن شونزده سالمه. کتاب دیگه‌ام، حرف‌های یک دیوانه، به طور کلی وقتی پونزده تا شونزده سال سن داشتم نوشته شد. این‌ها حرف‌هایی هستن که سعی می‌کنم که به زبون نیارم. این‌ها حرف‌هایین که می‌تونن تو روز های شاد همه چیز رو خراب کنن. این‌ها‌ افکار روزمره منه که توی ذهنم پرسه می‌زنه. این‌ها حرف‌هاییه که کاش به زبون میاوردمشون، نه فقط به شخص خاصی یا یه نفر مشخصی؛ در کل کاشکی گفته می‌شدن.

     نوشتن به من قدرت بیان میده. پس این‌ها حرف‌هاییه که می‌گم کاش می‌تونستم بزنم اما هی می‌ریزم تو خودم. زندگیم به یه تار مو بنده. اما زیباترین حرف‌ها اونایین که از به زبون آوردنشون وحشت دارید. حرف‌هایی که با زدنشون مشکل دارین. چون ترجیح می‌دید لغات رو احساس کنین به جای اینکه بهشون نوا ببخشید.

حرف‌هایی که در قالب یک جمله یا کلمه نمی‌گنجه، چون این حرف‌ها عموماً احساس می‌شن تا اینکه به زبون آورده بشن.

خلاصه که، این‌ها «حرف‌هایین که کاش میگفتم».

لذت ببرید.

  • کَتلین کِلی