پیشگفتار
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
همان مشکلی که در معرفی کتاب گرامافون داشتم در خصوص این کتاب هم پیدا کردم بگویم این کتاب راجع به چیست؟ کار نگارشش آنقدر زمانبر شد که الان که به پایان رسیده حتی یادم نمی آید چه شد که آنرا شروع کردم؟ فقط یادم می آید که میخواستم خاطرات دوران دکترایم در دانشگاه بردفورد از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۰ را بنویسم و به همین دلیل نام آنرا . «تام گذاردم که نام استاد راهنمایم بود و به وی خیلی علاقه پیدا کرده بودم اما در سالهای اخیر آنقدر با این دو پرسش: «دکتر آخرش چی میشه؟» و «راستی چرا شمارو نمیگیرن؟» مواجه شده ام که نتوانستم عنوان «تام» که نام اولیه کتاب بود را نگه دارم اولین مطلبی که مجبور شدم به آن اضافه نمایم، این بود که اساساً چه شد که من در پائیز ۱۳۶۳ سر از دانشکده صلح شناسی» دانشگاه بردفورد درآوردم چه اتفاقی افتاد که از مهندسی و دانشکده فنی دل کندم و بدنبال علوم انسانی رفتم و برای رساله دکترایم هم فروپاشی نظام پهلوی و انقلاب اسلامی» را انتخاب نمودم.
موضوع بعدی که به کتاب اضافه شد این بود که بعد از گرفتن دکترا و بازگشت به ایران در سال ۷۰ چه خون دلها خوردم و چه مصیبتها کشیدم چون مثل جذامیها همه درها برویم بسته بود و هیچ دانشگاهی حاضر نبود من را قبول کند. تحقیقات و مطالعاتی که در دوره دکترا انجام داده بودم با برخی از دروس گروه های «علوم سیاسی» و «تاریخ» دانشگاه تهران نزدیکی پیدا میکرد اما هیچکدام آنها حاضر نبودند حتی جواب سلامم را هم بدهند چه برسد به اینکه از ورودم استقبال کنند. من البته هیات علمی رسمی گروه مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران بودم که برای دکترا از مهندسی به علوم انسانی تغییر رشته داده بودم و حالا پس از اخذ دکترا که به دانشگاه بازگشته بودم مسئولین مانده بودند که چه خاکی بر سر من بریزند و من را بکدام گروه آموزشی بفرستند چون مدرک دکترایم نه هیچ سنخیتی با تحصیلات قبلی ام پیدا میکرد و نه اساسا با دروس دانشکده فنی. بعد به شرح چگونگی ورودم به گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و اینکه در ابتداء بر من چه گذشت؛ نحوه تدریس و تعاملم با دانشجویان و همکارانم تا برسیم به تالیفاتم از ۱۳۷۱ تا ۱۴۰۱ که عذرم را از دانشگاه تهران خواستند و دیگر اجازه تدریس ندادند. فقره بعدی شرح یکسری حوادث و رویدادهای سالهای نخست ورودم به دانشکده حقوق .است از جمله اخراج اساتید مرحوم دکتر سید جواد طباطبایی» و دکتر جلیل روشندل» و اعتراضات و اعتصابات .دانشجویان. سپس میرسیم به دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و تغییر و تحولاتی که دوران اصلاحات در زندگی آکادمیک من ایجاد نمود از جمله شرکت در کنفرانسهای دانشگاه کالیفرنیا در دوران اصلاحات و ملاقات باورنکردنی محرمانه در جریان آن کنفرانسها که میان سردار محسن رضایی با مقامات آمریکایی بعد از حمله آمریکا به عراق در آتن صورت گرفت و من واسطه آن ملاقات .بودم انتقادات من از برنامه های هسته ای کشور و اعلام جرم قوه قضاییه علیه ام به اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب زلزله کرمانشاه و داستان «دهکده امید»؛ «دعوت» به سخنرانی در پارلمان انگلستان»؛ دریافت «جایزه آزادی بیان» از آلمان و بالاخره ممنوع التدریسی و پایان ۴۷ سال همکاری ام با دانشگاه در سال ۱۴۰۱ با یک تلفن مقامات امنیتی کتاب البته وارد فضاهای دیگر هم از جمله نوع تدریس و تعاملم با دانشجویانم بویژه دانشجویان جانباز و معلول در جنگ و فهرستی از آثارم؛ و بالاخره دو پرسشی که بالاخص در سالهای اخیر از بس در معرض آنها قرار گرفته ام برایم بصورت کابوس در آمدندو در خواب هم به سراغم می آیند دکتر آخرش چی میشه؟ و راستی چرا شما را نمیگیرند؟» که سرانجام عنوان کتاب را بخود اختصاص دادند البته یک پرسش سوم هم در مراحل پایانی کتاب برایم شکل گرفت تحت این عنوان که آیا از انقلاب ۵۷ و نقشم در آن انقلاب پشیمان نیستم؟ که البته این پرسش عملاً مصادف با پایان یافتن کار نگارش کتاب شده بود. شاید حالا اندکی متوجه شده باشید که چرا نمیتوانم در خصوص اینکه «موضوع این کتاب چیست؟» تصمیم گیری کنم همانند کتاب گرامافون کسانی که یک مقدار بیشتر به زوایای عمیقتر اجتماعی جامعه ی ایران ،علاقمندند ،شاید و فقط هم شاید مطالب کتاب برایشان قابل توجه و جالب .باشد کتاب برخی جنبه های سیاسی و اجتماعی زیر پوست جامعه ایران را به تصویر کشیده آنان که نگاهشان به گذشته، صرفاً آکنده از بغض و کینه و نفرت نیست و تا حدودی بدنبال واقعیت ها هستند؛ آنان که مایل نیستند مسائل سیاسی و اجتماعی را در مشتی تئوریهای بی سر و ته توطئه و فرضیه های دائی جان ناپلئونی خلاصه کنند یقیناً بخشهایی از این کتاب میتواند برایشان جالب باشد
. کار تصحیح ویرایش و تهیه فهرست اعلام کتاب بر عهده خانم «ندا امیدی» بود. «خانمیرزا» دخترم لیلا) بعضاً که در کارهای کامپیوتری گیر میکردم چون هیچ سررشته ای از آنها ندارم بدادم میرسید جناب علیرضا بهشتی شیرازی» مدیر محترم انتشارات «روزنه همانند سایر آثارم همفکری .میکردند طراحی جلد کتاب توسط آقای «حمید اقدسی یزدلی صورت گرفت و کار صفحه بندی و تنظیم کتاب بر عهده سرکار خانم «استلا اورشان و آقای هادی عادلخانی بود که مثل همیشه با حوصله و روی باز همکاری کردند آقای محمود یزدی از همکاران روزنه پیگیر کارهای ممیزی در ارشاد بودند.
در مورد دریافت مجوز کتاب بعید بنظرمیرسد که با مشکل خاصی مواجه شویم. بجز ماجرای ملاقات میان سردار محسن رضایی که به تقاضای آمریکاییها در آتن بعد از حمله آنها به عراق انجام شد و واسطه آنهم من بودم کتاب نکته بغرنج دیگری ندارد. اگر وزارت ارشاد اصرار کند که آنرا حذف کنم موافقت نخواهم کرد چون موضوع نه امنیتی است و نه هیچ مشکلی برای منافع ملی کشور بوجود می آورد. بنابراین با حذف آن بخش موافقت نخواهم کرد و لاعلاج مجبور خواهم شد که آنرا در خارج از کشور چاپ کنم ولی امیدوارم اینگونه نشود و ارشادیها مته به خشخاش نگذارند و اجازه بدهند کتاب در مملکت خودمان چاپ شود من هیچ تمایلی به انتشار کتابهایم در خارج از کشور ندارم هر دو کتاب رضاشاه و شاه «کشتار» «نکرد» را خیلی تلاش کردم که در داخل چاپ بشوند اما متاسفانه ارشاد در دولت قبلی هیچ همکاری و کمکی نکرد لاعلاج و از روی ناچاری مجبور شدم آنها را در فرانسه و آمریکا چاپ کنم.
صادق زیباکلام (مهر ماه یکهزار و چهارصد و دو)
فهرست کتاب
آشنایی با نام استاد راهنمای دوره دکترایم در انگلستان پاییز ۱۳6۳
بحران تردید و ترس در تغییر رشته از مهندسی به علوم انسانی
دوران دانشجوی دوره دکترا 1363 -1370
رساله دکترایم از من یک صادق زیبا کلام دیگری ساخت
دفاع از رساله و دعوت به همکاری از سوی دانشگاه بردفورد مهر ۱۳۶۸
ابتلا به بیماری مرموز ناشناخته پاییز 1368
بازگشت به ایران و آغاز مصیبت همکاریم با گروه سیاسی
شروع به کار در دانشکده حقوق و علوم سیاسی ۱۳۷١
نخستین تجربه تدریس در گروه علوم سیاسی ۱۳۷١
کتابها و آثار تالیفی ام
شیوه تدریس و نحوه نمره دادنم.
دانشجویان جانباز و تعامل با آنها
دوم خرداد و توقف پیشرفت آکادمیکم
کنفرانسهای دانشگاه کالیفرنیا و ملاقات سردار محسن رضایی با آمریکاییها و
تکرار مک فارلین دوم 1378-1385
شبه جاسوسی بواسطه کنفرانسهای دانشگاه کالیفرنیا واحضارم به وزارت اطلاعات بهمن 88
بازگشت به دانشگاه بعد از دوران اصلاحات
بررسی اعتراضات سالهای 88 ، 96 و 98 در دانشگاه تهران
بررسی های بحرانهای سیاسی و اجتماعی کشور در دانشگاه در دوم ریاست جمهوری حسن روحانی 1396 - 1400
محکومیت کیفری در اذر ۱۳۹۱ بواسطه انتقاداز برنامه های هسته ای کشور
نقش م ندر پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات اردیبهشت 96 و نپذیرفتن پیشنهاد پست در دولت ایشان
زلزله کرمانشاه و سرگذشت دهکده امید آبان 1396
بازنشستگی و تقاضای استاد ممتاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی برای من بهمن 1397
دعوت به سخنرانی در پارلمان انگلستان - بهمن ۱۳۹۶
دریافت جایزه «آزادی بیان» از آلمان شهریور ۱۳۹۷
ممنوع التدريسی و پایان ۴۷ سال همکاری با دانشگاه مهر ۱۴۰۱
چرا شما را میگیرند؟» و «آخرش چی میشه؟
خدا حافظی دشوار با دانشگاه بعد از ۴۷ سال مهر ۱۴۰۱
فيرست عالم اشخاص
فهرست اعلام غیر اشخاص
فهرست اعلام انگلیسی
