ارسال رایگان سفارش های بالاتر از 700 هزار تومان


دسته‌بندی کالاها

این کالا به سبد خرید شما افزوده شد!


کتاب فابل اثر آدریان یانگ ترجمه پگاه خدادای نشر کتاب مجازی
برو به سبد خرید
کلیک برای بزرگنمایی

کتاب فابل اثر آدریان یانگ ترجمه پگاه خدادای نشر کتاب مجازی

ویژگی‌ها

موضوع

رمان و داستان

ناشر

کتاب مجازی

مولف

آدریان یانگ

مترجم

پگاه خدادای

مشاهده همه ویژگی‌ها

توضیحات محصول

معرفی کتاب 

فایل دختر هفده ساله با نفوذترین تاجر دریای باریک از کودکی روی دریا بزرگ شده است. با این حال از آخرین باری که در کشتی بوده مدتها میگذرد چرا که کشتی پدرش چهار سال پیش غرق شد و فابل مادرش را از دست داد. روز بعد پدرش او را در جزیره دزدان به حال خودش رها کرد. فابل ناچار میشود در دنیایی خشن و مردانه به تنهایی از خودش مراقبت کند و با گرسنگی و فقر دست و پنجه نرم کند. او با استفاده از مهارت های خاصی که از مادرش آموخته، در آب های پرخطر جزیره غواصی میکند تا از صخره های مرجانی سنگ های قیمتی استخراج کند و زندگی اش را بگذراند. تنها چیزی که به او انگیزه میدهد آرزوی ترک جزیره و پیدا کردن پدرش است اما پس از اتفاقی غیرمنتظره چاره ای ندارد جز این که خطر کند و از تاجری جوان به نام وست بخواهد که او را سوار کشتی اش کند به این ترتیب فابل ،وست و خدمه کشتی مری گلد رهسپار سفر در دریای باریک می شوند. اما فابل خیلی زود در می یابد که خدمه اسرار آمیز کشتی رازهای بسیاری را پنهان میکنند و دشمنانی از همه سو آنها را زیر نظر دارند، دشمنانی سهمگین تر از طوفان هایی که بر دریا می وزند. 


بخشی از کتاب 

عوضی باز میخواست مرا جا بگذارد از میان درختها کوی و بقیه را دیدم که قایق را به سمت آب هل میدادند و از زیر پایشان ماسه بلند میشد قایق توی آب شناور شد و من تندتر دویدم در بین راه پاهای برهنه ام را روی ریشه های درهم پیچیده درختها و سنگهای پنهان در زیر خاک میگذاشتم همین که از لابه لای درختان بیرون آمدم، بادبان باز شد. کوی را دیدم که نیشخندی بر لب داشت. فریاد زدم «کوی اما کوی اگر هم از میان صدای امواج صدای مرا شنید واکنشی نشان نداد.

با سرعت از سراشیبی ساحل پایین .دویدم از روی ماسه های خیس و آب کف آلودی که یک موج در حال برگشت بر ساحل به جا گذاشته بود به طرف قایق جست زدم و در حالی که پاهایم توی هوا تکان می خوردند، با یک دست از ریسمان عقب قایق آویزان شدم با شدت به بدنهٔ قایق خوردم و همچنان که قایق از ساحل دور میشد پاهایم توی آب کشیده شدند. هیچ کسی کمکم نکرد. ناسزاگویان خودم را از کنار قایق به سمت بالا کشیدم کوی که سکان را گرفته بود و با نگاهی خیره به افق قایق را به سمت صخره مرجانی جنوبی هدایت میکرد گفت پرش خوبی بود، فابل". نمیدونستم تو هم می آی.» موهایم را بالای سرم جمع کردم و به او چشم غره رفتم .

 

 

مشخصات محصول

  • موضوع
  • رمان و داستان
  • ناشر
  • کتاب مجازی
  • مولف
  • آدریان یانگ
  • مترجم
  • پگاه خدادای
  • تعداد صفحه
  • 400
  • قطع
  • وزیری
  • نوع جلد
  • گالینگور
  • شابک
  • 9786229385838

دیدگاه‌ها

مجموع دیدگاه‌ها:

شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید

کاربر گرامی ، جهت درج دیدگاه لطفا با نام کاربری خود وارد شوید .

با ثبت دیدگاه و مشارکت در ارائه توضیحات این کالا، به سایر کاربران در انتخاب کمک کنید

متاسفانه هنوز دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده

محصولات دیگر این دسته

مشاهده بیشتر

محصولات دیگر این برند

مشاهده بیشتر

خانه دسته‌بندی سبد خرید حساب‌کاربری