بخشی هایی از کتاب :

  • قسمت‌هایی از مکالمه آبلوموف و شتولتس درباره این نوع از زندگی:

شتولتس با سرسختی تکرار کرد:
 نه، این زندگی نیست!
 خوب. به عقده تو اگر این زندگی نیست، چیست؟
شتولتس کمی فکر کرد که ببیند اسم این زندگی را چه می‌شود گذاشت و بعد گفت:
 این… می‌شود گفت… آبلومویسم است.
ایلیا ایلیچ، در حیرت از این واژه عجیب، آهسته گفت:
 آب… لومویسم!
و بعد دوباره آن را بخش بخش تکرار کرد:
 آب… لو… مویسم…
با نگاهی تعجب‌زده به شتولتس خیره ماند و بی‌رغبت و با خجالت پرسید:
پس آرمان زندگی برای تو چیست؟ چیست که آبلومویسم نباشد؟
و بعد با جسارت افزود:
 مگر همه در پی همان چیزی نیستند که من در خیال می‌بینم؟ آخر تصدقت، مگر هدف همه تلاش‌ها و سوادها و جنگ‌ها، همه فعالیت‌های تجارتی شما و زحمات سیاستمداران حصول همین آرامش و آسودگی نیست؟ مگر شما همه نمی‌خواهید این بهشت از دست رفته را به دست آورید؟