ژان پل سارتر در سال 1953 به سراغ یکی از نمایشنامه های الکساندر دوما (پدر) که شخصیت اصلی آن جلوه گر بی‌نظمی و نبوغ بود رفت تا آن را به شیوه خود بازنویسی کند ودر حقیقت اثری بیافریند که به گفته روبر کن یک درام خوب دارای استحکام و درخشان است.